جدول جو
جدول جو

معنی دس او - جستجوی لغت در جدول جو

دس او
آبی که پیش و بعد صرف غذا با آن دست ها را شویند
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

پجر، آب غوره ی آمیخته با تفاله که برای خلوص و پاکی آنرا از صافی
فرهنگ گویش مازندرانی
عصا، چماق، چوبدست
فرهنگ گویش مازندرانی
از فن های کشتی لوچو و کشتی با شال است که دست حریف را گرفته
فرهنگ گویش مازندرانی
محتاج، نیازمند
فرهنگ گویش مازندرانی
کور مال، چراغ دستی
فرهنگ گویش مازندرانی
نام مکانی در جنوب التپه ی بهشهر، نام مکانی در بالاجاده.، آبی که با تفاله ی غوره آمیخته شود تا ترشی به جامانده در آن.، آبیاری دوم زمین
فرهنگ گویش مازندرانی
نوکر، کسی که بر دست دیگری آب ریزد
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی ترشی که از ازگیل جنگلی با آب و نمک درست شود
فرهنگ گویش مازندرانی
نوعی ترشی که از ازگیل جنگلی با آب و نمک درست شود
فرهنگ گویش مازندرانی